یـه چیـزی که هیـچ وقـت فکـرشُ نمـیکـردم
کـه به ایـن زودی
بهـش بـرسـم
این بود که تـو این
سـن بشینـمُ گـاهـی ناخودآگـاه
نفسهـای عمیـق از تـه دل
بکشـم...
واسـه کشیـدنـشون حـالا زود بود ...!!!! خـــــیــــلی زود!!!
...
سکوت می کنیم....
به یاد تمام "دوستت دارم" هایی که در گلو ماند !
سکوت می کنیم...
به احترام تمام خاطراتی که درودیوار زندگی را آذین بسته اند !
سکوت می کنیم...
برای لحظه ای بیشتر باهم بودنمان . . . .
و سکوت انگار سخت ترین کار ِ دنیاست !
سکوت می کنیم !
آخ !
دیدی چه شد ؟
من با همین کلمات سکوتم را شکستم....
نظرات شما عزیزان: